🤍پلیس ومافیا🖤

پارت ۴

(اززبان ا/ت)
چشم خورد به سوجین هه... فکر کردی میتونی گولم بزنی آقای کیم نامجون

(پرش زمانی)
توی این دو ساعت نامجون هی بهم نزدیک میشد تصمیم گرفتم به دزدمش اگر بهم نزدیک بشه دیدم بعد از چند دیقه یه آهنگ پخش شد که زوج ها باهم رقصیدن ونامجون اومد طرفم
نامجون: میای باهم ب...
نزاشتم حرفشو بزن دستشو گرفتم بردم تو حیاط بهش گفتم
ا/ت:هه...فکر کردی میتونی گولم بزنی آقای کیم نامجون
نامجون:*شوکه*
نامجون: مم... م...من
نزاشتم حرف بزنه دستمالی که بهش بیهوش کننده زدم گذاشتم توی دهنش وبیهوش شد منم تا اینکه نگهبانان مشکوک نشن کولش گرفتم خیلی سنگین بود داشتم میرفتم سوار ماشین بشم که نگهبان جلوم گرفت
نگهبان: بب... ببخشید وو... ولی... آقای سوکجین رو کک... کجا میبرید
ا/ت:آقای سوجین دوست پسرمه امشب رل زدیم الان خیلی خورده دارم میبرمش خونه خودم... مشکلی؟
نگهبان: خ...خیر
گذاشتمش توی ماشین و کیسه مشکی کردم سرش ودست وپاشم بستم وخودمم جلو نشتم

(پرش زمانی)
به بادیگارد ها گفتم بزارنش توی اتاق بقلی من دستو پاشم باز کنید در اتاقش قفل کنید گفتن چشم منم رفتم لباش خواب پوشیدم ورفتم خوابیدم
(صبح فردا)

صبح با صدای داد وبداد بیدارشدم
دیدگاه ها (۰)

🤍پلیس ومافیا🖤

دوستان.....

🤍پلیس ومافیا🖤

پارت ۲(از زبون نامجون) با الارم گوشیم بیدار شدم رفتم حموم وق...

تتو آرتیست دوست داشتنی منپارت آخراز زبان ا/ت:راستش دو دل بود...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۳۶

چند پارتی نامجوندرخواستیپارت ۲ببخشید به خاطر چند روز تاخیر🫶ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط